خانه » کارگروه روستازیستی و کشاورزی پایدار
کشاورزی و روستا زیستی پایدار

کارگروه روستازیستی و کشاورزی پایدار

روشنگری در مورد روستازیستی پایدار

برای ایجاد روستازیستی پایدار باید شاخص‌هایی را در نظر گرفت که بدون توجه به این شاخص ها، به نظر می‌رسد ابزاری برای این نوع توسعه پایدار نخواهیم داشت.

به زعم انجام مطالعات گسترده در زمینه مسائل توسعه روستایی در ایران ابعاد منطقه‌ای آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می‌رسد خلاء موجود در زمینه شاخص های توسعه روستایی به طور عام و توسعه پایدار روستایی به طور خاص که امکان تحلیل فضایی توسعه روستایی را فراهم می سازد یکی از دلایل عدم توجه به تحلیل ابعاد منطقه ای توسعه روستایی در ایران است.

بخش مدیریت

مولفه های توسعه پایدار روستایی:

  • بخش مدیریت منابع: مدیریت سرزمین
  • بخش اجتماعی: نگهداشت جمعیت، تامین اشتغال
  • بخش اقتصادی: اولویت زیرساخت‌ها
  • بخش کالبدی: آمایش فضاهای روستایی

در واقع باید گفت:

  • ضعف شناخت از جامعه روستایی
  • فقدان ساختار مناسب برای مدیریت توسعه
  • نابسامانی نظام استقرار
  • عدم گسترش بخش های نوین اقتصادی
  • محدودیت های تامین اشتغال
  • محدودیت خدمات رسانی به روستاها
  • نابسامانی در مدیریت سرزمین و کاربری اراضی
  • عدم ارتقا بهره وری منابع پایه ای تولید در محیط روستایی
  • دشواری مشارکت و تشکیل سرمایه های اجتماعی

موجب عقب رفتگی در بحث روستازیستی و تخریب محیط زیست و کشاورزی صحیح خواهد بود.

روند بهره برداری از منابع در سطح روستاها متاثر از بهره برداری بیش از حد برای تامین نیازهای زیستی و ناپایدار (و در نتیجه، مثلا از بین رفتن جنگل) است. به هر حال از آنجا که این فرآیندها به گونه ای آهسته و پیوسته عمل می کنند، برخی اوقات در برنامه ریزی توسعه روستایی پیرامون آنها آگاهی کافی وجود ندارد، آب و بیوماس نقش اساسی دارند، در حالیکه میزان هدررفتگی آب در کشاورزی رخ می‌دهد. همچنین فرسایش و کویرزایی و مسمومیت زمین بر اثر استفاده های غیر منطقی از آن ۲۶٫۵ میلیون هکتار از کشتزارهای جهان را  از بین می برد.

علاوه بر اینها پیچیدگی موضوع های اجتماعی و اقتصادی در زمینه توسعه روستایی و لزوم کمی و قابل اندازه گیری کردن این گونه پدیده ها، ضرورت تدوین شاخص های مناسب برای بررسی مسائل روستایی را نشان می دهد. و این شاخص های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی هم در جهان توسعه یافته و هم در ممالک در حال توسعه، از یک سو وسیله ای برای سنجش درجه توسعه یافتگی و از سوی دیگر، معیاری جهت سنجش میزان موفقیت و ناکامی برنامه های توسعه به شمار می رود. بنابراین این شاخص ابزار خوبی برای محک زدن روش های به کار رفته در راستای نیل به اهداف توسعه خواهد بود. این از سویی است که در ایران عمدتا به دلیل خلا اطلاعاتی عمیق این شاخص خلا اش کاملا احساس می شود. در واقع کارکرد هم زمان این سه جنبه تحقق جمعی اهداف از جمله ایجاد رفاه، معیشت و ریشه کنی فقر، برخورداری همگان از زندگی مطلوب و افزایش سطح انتفاع نسل آتی از منابع طبیعی در مناطق روستایی را  دنبال می کند.

دستیابی به این اهداف مستلزم تغییرات و اصلاحاتی در شیوه تدبیر امور بخش ها و بررسی ابعاد گوناگون توسعه پایدار است.

روشنگری در مورد کشاورزی پایدار

پایداری امروزه مهمترین دغدغه بینش مندان علوم مختلف است. طبیعت شاید خیلی دیر و شاید خیلی زود به بشر فهماند که توسعه با ابعاد و شاخص های رایج، آینده خوشایندی را به بار نخواهد آورد و بشر مغرور را که از اکتشافات و اختراعات و نوآوری های خود سخت به خود می بالید و خود را چیزی بالاتر از اشرف مخلوقات می دانست، متوجه اشتباهات بچه گانه و نابخرانه خود در طی دوران به ظاهر طلایی رشد صنعتی کرد. دورانی که شاید آیندگان به آن لقب «عصر سیاه» نام نهند. رشد و توسعه لجام گسیخته کنونی مانند حرکت ارابه است که بی توجه به اطراف خود با سرعت هرچه تمام تر به پرتگاهی عمیق نزدیک می شود. اما آیا مسیر دیگری نیست که به این پرتگاه ختم نشود؟

توسعه پایدار بدنبال جوابی برای این سئوال و در جستجوی مسیری است که بتوان ارابه تمدن را تا الی ماشاا… با سرعت معقول راند و این مسیر را با توجه به جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و اکولوژی و تکنولوژیک برمی گزیند. طبق تعریف، توسعه پایدار شیوه ای از تولید و توسعه است که ضمن تامین نیاز های نسل فعلی، تکرار پذیر و قابل جایگزین بوده و نیز متضمن نیازهای نسلهای بعدی باشد.

کشاورزی به عنوان یکی از وابسته ترین فن آوری ها به منابع طبیعی، بیش از همه آنها نیازمند جستجوی مسیر مناسب و بینش صحیح در رابطه با استفاده از این منابع خصوصاً منابع تجدید ناپذیر است. کشاورزی پایدار شامل نظامهایی است که از نظر زیست محیطی مناسب و سودمند باشد و ساختار اجتماعی جوامع روستایی را حفظ کند. نظریه کشاورزی پایدار نسبتاً ساده می باشد و آن توسعه سیاست در عملیاتی است که توانایی مردم را برای تولید غذا و پوشاک و تضمین کند، بدون اینکه منابع طبیعی تخریب شود، در عین حال وضعیت اقتصادی و تجارت کشاورزی و ارزش های اجتماعی را حفظ کند. کشاورزی پایدار در عمل نوعی کشاورزی است که در جهت سودمندی بیشتری برای انسان در زمان حال و آینده، کارآیی بهره برداری از منابع (خصوصاً ارزیابی و آب و خاک) و متوازن با محیط زیست گام برمی دارد.

مطابق تعریف های ارائه شده، کشاورزی پایدار مستلزم مدیریت صحیح منابع می باشد؛ به گونه ای که نیاز های حال حاضر انسان را برآورده کند و در عین حال منابع طبیعی حفظ شده و حتی ارتقاء یابد و برای استفاده در آینده محفوظ بماند.

در تعاریف ارائه شده سه موضوع درآمد کافی و متعادل برای تولیدکنندگان، افزایش قابلیت دسترسی به غذا و حفظ منابع طبیعی اهمیت زیادی دارد.

کشاورزی باید از نظر اکولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادی توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب مورد قبول جامعه تولید کننده و مصرف کننده باشد تا پایدار بماند. در این سیستم مصرف موادشیمیایی، مصرف انرژی های غیر تجدید شونده به حداقل می رسد و مزرعه به صورت جامع نگریسته می شود. گردش مواد در آن بصورت بسته و کامل است. یعنی هدررفت مواد به حداقل یا صفر می رسد و خروج مواد بوسیله خود سیستم تامین می گردد. کشاورزی پایدار سعی در تقلید کردن خصوصیات کلیدی یک اکوسیستم طبیعی دارد و از این رو قرابت شدیدی به مفاهیم اکولوژی پیدا کند. چرخه عناصر غذایی در این سیستم به صورت بسته و با حداکثر کارآیی انجام می شود. خورشید و منابع طبیعی تجدید پذیر به عنوان منبع اصلی انرژی برای به حرکت در آوردن سیستم مطرح هستند و از آنها به طور بهینه بهره برداری می گردد.

توسعه پایدار
توسعه پایدار

خاک مهمترین منبع و شاخص برای اطمینان از پایداری است و تلفات خاک به شدت موجب ناپایداری تولید می گردد. خاک در کشاورزی پایدار به عنوان یک سیستم زنده در نظر گرفته می شود و از آنجا که گیاه از درون زمین رشد و نمو خود را آغاز می کند، گویی از آن زاده می شود. در دید گاه اساطیری زمین به عنوان مادر حیات دارای تقدس ویژه ای است. ایجاد هر نوع آلودگی در خاک با نفس کشاورزی پایدار در تضاد است.

تنوع زیستی به عنوان عامل اساسی پایداری در سیستم های زنده از مفاهیم کلیدی کشاورزی پایدار بوده و به شدت در کلیه نگرش های جدید در کشاورزی مورد توجه است. از اینرو حفاظت از منابع ژنتیکی باید تداوم داشته باشد. افزایش تنوع در سطوح ژنتیک، گونه و اکوسیستم های متنوع باعث افزایش پیچیدگی روابط و جلوگیری از بروز تغییرات ناگهانی و تخریب و تهدید در سیستم می شود. تنوع در میکرو ارگانیسم ها، حشرات، کرمهای خاکی خاک، انواع گیاهان در مزرعه و اطراف، رعایت تناوب زراعی و چند کشتی و استفاده از ارقام مختلف گیاهان، وجود حیوانات اهلی چراکننده و… نمود پیدا می کند.

استفاده از مواد شیمیایی بخصوص آفت کش ها در این سیستم باید با احتیاط، کاملاً اختصاصی، در کمترین حد ممکن و کمترین سمیت برای پستانداران و دیگر حیوانات بزرگ صورت گیرد، تا از هر نوع آلودگی و اختلال و دست ورزی در اکوسیستم جلوگیری شود. کنترل طولانی مدت آفت باید از طریق مدیریت تلفیقی و ایجاد مقاومت در گیاهان زراعی و استفاده از ارقام مقارم توسعه یابد؛ زیرا خطر توسعه آفات و بیماری ها در کشاورزی فشرده به شدت احساس می شود.

نظریه کل نگر با اصول حفظ پایداری در سیستم کاملاً مطابقت دارد و درک آن در اجرای روشهای کشاورزی پایدار اهمیت خاص دارد. یکی از مهمترین اهداف کشاورزی پایدار برقراری عدالت درون نسل و بین نسلهاست. اصل مهم این است که سیستمی پایدار است که عدالت را در تمام جوانب و ابعاد خود در بین تمام اجزائ آن رعایت کند.درک این مفهوم لزوم حرکت به سمت کشاورزی پایدار را به خوبی تبیین می کند. مفهوم این دو هدف عمده و متعالی این است که مردمی که در یک زمان در کره زمین زندگی می کنند و آنهای که بعدها می آیند، باید از امکان مساوی در بهره برداری از منابع طبیعی برخوردار باشنند. مسلما آیندگان این بی عدالتی ناشی از تخریب منابعی که به آنها نیز تعلق داشته، نخواهند بخشید.