ارزشهای حیاتوحش و نقش آن در زندگی انسان
دکتر مهدی کلاهی
پژوهشگر مسایل اجتماعی-محیطزیستی/منابع طبیعی
چرا حفاظت از حیاتوحش برای من شهرنشین مهم است؟ آیا کشته شدن یوز، پلنگ، خرس، کفتار، گوزن یا سایر جانوران وحشی، در کیلومترها دورتر از شهر محل سکونتم، تاثیری بر زندگی من دارد؟ چرا باید از کشته شدن آنها ناراحت شوم؟ آیا صرف هزینه جهت پاسداشت آنها، ضروریست؟ این حفاظت چه اهمیتی دارد؟ آیا با وجود انقراض شیر ایرانی و ببر مازندران در ایران، اتفاقی افتاد که حالا از انقراض بقیه بترسم؟ و صدها سوال دیگر از این قبیل جهت یافتن پاسخ آنها، بیایید اندکی با هم بیاندیشیم!
واژه حیات وحش، به طور عام، دربرگیرنده تمامی گیاهان و جانورانی است که اهلی و دستآموز نباشند و به طور خاص دلالت بر کلیهی مهرهدارانی دارد که در محیط طبیعی خود یا شبیه آن، زندگی میکنند. متاسفانه در سالها و ماههای اخیر مواردی از شکار غیرمجاز و کشتن وحشیانه جانوران وحشی گزارش شده است که نگرانیهای شدید دوستداران محیطزیست و آنانی که نگران مسایل اجتماعی هستند را به دنبال داشته و دارد. کشته شدن ۵۸ قلاده پلنگ در شش سال گذشته که از این تعداد، ۱۲ کشته به امسال تعلق دارد (۱) و مرگ بیش از ۳۰ یوزپلنگ ایرانی در طی یک دهه اخیر توسط عوامل انسانی (در اثر تصادف یا بدست محلیها؛ ۲)، این گونه های کم نظیر را تا مرز انقراض پیش برده است. این آمار در نوع خود فاجعه است. کشتار وحشیانه خرس با تولههایش، تکه پاره کردن کفتار راه راه، سر بریدن حیوان کمیاب رودک عسلخوار، لاشه هفت روباه دم بریده شده، کشتار گوزنها، و سایر خبرها و تصاویرِ رفتارهای خشونتبار نسبت به حیاتوحش و تخریب زیستگاههای طبیعی آنها، روزی نیست که از گوشه گوشه ایران بزرگ شنیده یا دیده نشود. براستی آیا وجود حیاتوحش برای ما این قدر بیارزش است که چنین روزافزون تیشه به ریشه همین چند انگشت شمار قلاده یا رأس باقیمانده میزنیم؟
برای درک واقعی نگرانیهای مربوط به تخریب محیطزیست، بگذارید با هم ارزشهای حیاتوحش (۳) را مرور کنیم. اهمیت و ارزش حیاتوحش را میتوان در هشت بخش زیر مورد بررسی قرار داد:
۱- ارزش حیاتوحش از نظر بومشناسی و زیستشناسی (اکولوژیکی و بیولوژیکی):
حیات وحش، بخشی از سیستم پیچیده بومسازهگانی (اکوسیستمهایی) است که در افزایش بهرهوری و پایداری بومسازهها نقش اساسی دارد و انسان برای تامین آب، غذا، ارزشهای زیباییشناختی و فعالیت های تفریحی خود به آن وابسته است. اما چه گونه؟ اگر چرخه حیات، زنجیره حیات، و یا حرم بومشناسی را در نظر بگیریم در واقع این حیاتوحش هست که باعث پایداری بومسازهها و چرخههای مواد و انرژی میشود از طریق همچون تنظیم جمعیتها، گردهافشانی، پراکنش و کاشت بذرها، کنترل موجودات بیماریزا، حفظ پاکیزگی محیط با لاشهخواری حیوانات اهلی و وحشی، شخم زدن خاک، افزایش هوا دهی خاک، افزایش نفوذپذیری آب در خاک، بهبود تشکیل هوموس، تنظیم تراکم مواد معدنی، و غیره. به عنوان مثال، وقتی نسل گونه شکارگری از بین میرود جمعیت جانوران دیگر که طعمه آن جانور بودند افزایش مییابند. این مطلب همان است که داروین در سال ۱۸۷۲ بیان داشت که بدون استثنا هر جفت موجود زنده چنان که از طریق محیط اطراف و دیگر جانداران کنترل نشود، جمعیتاش به حدی افزایش مییابد، که زمین به زودی مملو از بچه های آنها میگردد (۴). این افزایش جمعیتِ سایر گونهها، باعث برهم خوردن تعادل طبیعی شده و خسارتهای دیگر و شدیدتری را بوجود میآورد. مثلن با انقراض پلنگ، جمعیت گراز افزایش یافته و به عنوان آفتی به زمینهای کشاورزی و باغها حملهور میشود. این خسارت میتواند گاهی چنان شدید باشد که کشاورز را مجبور به رهاسازی زمین و مهاجرت به شهرها کند و به دنبال آن، مشکلات شهرنشینی را زیاد و همچنین در اثر این مهاجرت، آسیبهای فراوان دیگری به آن تازه مهاجر وارد میگردد.
شاید گفته شود که باید آن گراز هم از بین برود؟ در اینجا باید یادآور شد که تمام جانوران به صورت حلقهها در زنجیره حیات به هم متصل بوده و برای بومسازه مفید هستند. اگر حلقهای از این زنجیره از بین برود، دیگر آن زنجیره تواناییهای نخستینش را از دست میدهد. جالب است بدانیم که گراز را باغبان طبیعت یا تراکتور طبیعت نام نهادهاند زیرا این جانور در انتشار دانههای درختان در طبیعت و زیر و رو کردن خاک نقش مهمی دارد. علاوه بر آن، گرازها نه تنها سبب افزایش نفوذپذیری آب در خاک و غنای حاصلخیزی آن میشوند، بلکه خطر مرگبار سیل را هم کاهش میدهند.
جانور بسیار مهم دیگری که بسیار مورد بیمهری قرار میگیرد کفتار است. همان جانور بیچارهای که چند روز پیش فیلمی را دیدیم که چندین نفر به کمک سگهایشان، کفتار راه راه زیبایی را به طور وحشیانه تکه پاره کردند. کفتارها نقش بسیار کلیدی در طبیعت بازی میکنند و به خاطر همین، آنها را رفتگران طبیعت یا شهردار طبیعت مینامندزیرا آنان با خوردن بازماندهی غذای دیگر جانوران و لاشهی جانوران، به پاکسازی محیط طبیعی و محل زندگی جانوران دیگر کمک میکنند. در حقیقت آنها، با تغذیه از حیوانات مرده، در تمیز نگهداشتن طبیعت و جلوگیری از انتشار انواع بیماریها و آلودگیها، نقش بسیار مهمی دارند. و از این نوع مثالها در مورد اهمیت حیاتوحش، و از این نوع نگرانیهایِ مربوط به تخریب محیطزیست و کشتن حیاتوحش بسیارند.
۲- ارزش حیاتوحش از نظر اقتصادی:
روشهای کسب ارزش اقتصادی از حیاتوحش شامل کسب سود از تجارت، خرید و فروش محصولات حیاتوحش و یا حرفههای مرتبط با حیاتوحش میباشد. به عبارت دیگر، این درآمدها میتوانند شامل مواردی همچون فروش مجوز شکار، فروش گوشت، پوست، یا سایر محصولات جانبی، درآمدزایی از شغلهای در ارتباط با حیاتوحش (مانند راهنمایان، هتلها، رستورانها و صنایع حمل و نقل)، و درآمدی که از حضور گردشگران در منطقه عاید جوامع محلی میشود، گردند.
بحث شکار، به سه زیر شاخه؛ شکار برای بقا و زیستن، شکار تجاری، و شکار ورزشی، دستهبندی میشود که هر کدام در مواقع خاصی میتوانند به طور محدود، مورد تایید باشند. باید متذکر شد که شکار در اقتصاد ایران جایگاهی ندارد (۶)، بدین معنا که در این زمینه سازماندهی شغلی صورت نگرفته است. همچنین خوشبختانه در کشورمان، کسی را نداریم که برای امرار معاش، به شکار حیاتوحش محتاج باشد و بیشتر مجوزهای شکارها برای اهداف تجاری یا ورزشی میباشند. از آنجایی که شتاب نابودی گونههای گیاهی و جانوری در ایران، دستکم ۱۶۶٪ بیشتر از متوسط جهانی است (۷)، تعداد وحوش ایران ۹۰٪ نسبت به سه دهه قبل کاهش پیدا کرده است (۸)، بعضی از مناطق ما، ۱۰۰٪ حیاتوحش خود را از دست دادهاند، و حیاتوحش باقیمانده بسیار کم، شکننده، رو به انقراض و با تهدیدهای محیطزیستی همچون خشکسالی مواجه هستند (۹)، دیگر چنین فرصتی برای ایران وجود ندارد تا برای بهرهبرداری از شکار حیاتوحش، برنامهریزی کند. به همین خاطر است که اکثر کارشناسان محیطزیست، در این وضعیت، “شکار” را جنایت علیه محیطزیست محسوب کرده و خواستار اعلام ایران به عنوان “سرزمین شکار ممنوع” (ببینید ۴ و ۶) هستند. هر چند متاسفانه تعدادی از هموطنان شکارچینما و خارجیها، برای همان تعداد اندک حیاتوحش ما، کیسههای بسیار بزرگی برای خود دوختهاند (تارنمای شماره ۱۰ را ملاحظه کنید).
بسیاری از کشورهای دارای تنوعزیستی بالا، درآمدهای زیادی از بخش حیاتوحش دارند. کشورهایی همچون کنیا و تانزانیا که بهرهای از ذخایر نفت نبردهاند، عمده درآمد خود را از این بخش کسب میکنند و بدین وسیله روشهایی را برای کسب درآمد و اشتغالزایی و نه تاراج و مصرف داشتههای طبیعیشان، به کار گرفتهاند. به طوری که یکی از اقتصاددانان حیاتوحش برآورد کرده که یک ماده شیر طی هفت سال از عمر خود در کشور کنیا، ۵۱۲ هزار دلار درآمد ایجاد میکند، در حالی که اگر این شیر به خاطر استفاده از پوستش کشته شود، فقط ۱۰ هزار دلار ارزش دارد (۵). این قیاس خود ارزش طبیعتگرد (اکوتوریست) را بسیار واضح بیان میکند و این جدای از حدود ۲۱ شغلی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم به واسطه حضور یک طبیعتگرد در یک کشور ایجاد میشود (۱۸). امروزه کشورهای توسعهیافته، از حیاتوحش به عنوان صنعتی در کنار صنایع دیگر یاد میکنند در حالی که برای ما فعالیت در زمینه حیاتوحش، غیررسمی و بیاهمیت است.
بررسی درآمدهای میلیون دلاری که سریلانکا، نپال، تانزانیا، آفریقای جنوبی، آمریکا یا سایر کشورها، سالانه از بازدیدکنندهگان حیاتوحششان کسب میکنند (۱۱)، به درستی جای خالی ایران در این صنعت پولسازِ گردشگری، شدیدن احساس میگردد. برای کشور ما این ارزش میتواند از طریق جذب گردشگر طبیعت (طبیعتگرد یا به نوعی اکوتوریست) محقق گردد. از آنجایی که ایران یکی از پنج کشورِ دارای بالاترین تنوعها در اقلیم و گونههای زیستی در جهان بوده (۱۶) و پنجمین کشورِ دارای جاذبههای گردشگری طبیعت (۱۷) نیز میباشد، براحتی میتواند ضمن اشتغالزایی و درآمدزایی، به حفظ حیاتوحش و زیستگاهها هم مبادرت کند. که البته این حفاظت حیاتوحش و درآمدزایی از آن، نیازمند برنامهریزی و مدیریت خلاق و کارآزموده است.
۳- ارزش حیاتوحش از نظر تفرجی، تفریحی و زیباییشناختی:
امروزه حیاتوحش، تامینکنندهی تفریحات سالم برای اهل هنر، عکاسان، گردشگران طبیعت و غیره هستند به طوری که مردمان بسیاری بویژه در کشورهای توسعهیافته، بیشتر اوقات فراغت خود را صرف تماشای جانوران وحشی و عکسبرداری از آنها میکنند. این افراد با فعالیتهایی همچون گشت و گذار در طبیعت، مشاهده حیوانات وحشی و…، ضمن لذت بردن از آن، به افزایش سلامت روانی و جسمانی خود کمک میکنند. همچنین مشاهده گونههای حیاتوحش، زیبایی خاصی دارد به طوری که شرکتهای بزرگ سازنده تلویزیون و نمایشگرها، با نمایش دنیای حیاتوحش در محصولاتشان، بویژه گونههای شکارگر وحشی همچون پلنگ و یوزپلنگ که زیباییهای بیهمتایی دارند، سعی در جلب توجه مشتریها دارند که این به روشنی اهمیت زیباییهای نهفته در حیاتوحش را بیان میکند. علاوه بر آن، اثر حیاتوحش بر ادبیات، شعر و موسیقی را نمیتوان انکار کرد. ضمن آن که با مطالعه و افزایش آگاهی در مورد نحوه زندگی اجتماعی حیاتوحش، بر میزان درک ما از این زیباییهای طبیعت افزوده میشود.
۴- ارزشهای حیاتوحش از نظر علمی، فلسفی، آموزشی و پژوهشی:
نتایج حاصل از مطالعه بر روی حیاتوحش که در حقیقت مطالعه بر روی حیات است به بیانی، پایه و اساس سایر مطالعات میباشد. به عنوان مثال، نتایج بدست آمده از تحقیقات داروین (نظریه تکامل) تاثیر به سزایی بویژه بر علوم زیستشناسی، زمینشناسی و اخلاقیات داشته است. به همین خاطر است که بومشناسان، فیزیولوژیستها، جامعهشناسان، دانشمندان علوم اخلاق و… نتایج حاصل از مطالعات حیاتوحش را به رشته خود تعمیم میدهند. به عنوان مثال، با مطالعه حیاتوحش، میتوان روشهای مناسبتری را برای مطالعه گیاهان و حیوانات یافت؛ روشهایی را برای کنترل زیستی آفات بدست آورد؛ و از فرآیند همهگیری بیماریها، آگاهی یافت. علاوه بر آن، نحوه پاسخ گونههای حیاتوحش به ازدحام جمعیت، برای جمعیتهای انسانی آموزنده است. آگاهی از سمی بودن حشرهکشهای هیدروکربنه کلردار از مشاهده آسیب وارده به گونههای حیاتوحش به دست آمده است.
انسان از گذشته همواره از امکانات متنوعی که طبیعت در اختیارش قرار داده، بهره برده است، از جمله پتانسیل بزرگ طبیعت در فراهم نمودن بیش از هفتاد هزار گیاه شناخته شده که سالهاست در تولید داروهای سنتی و مدرن مورد استفاده بشر در درمان بیماری های انسانی و دامی بودهاند. از سوی دیگر گروههای مختلف جانوران از خرسها گرفته تا کوسهها، بعنوان مدلهای زندهای در تحقیقات علومزیستی و پزشکی مطرح هستند که بشر از آنها در شناخت عوامل بیماریها و ساز و کار تاثیر داروهای جدید و کشف روشهای مبارزه با بیماریها بهره میبرد. با نابودی و یا کاهش تنوعزیستی در گیاهان و جانوران، ممکن است ما شانس شناسایی و ساخت صدها داروی جدید برای درمان میلیونها انسان که از بیماریهای گوناگون رنج میبرند و همینطور پیشگیری از لطمات اقتصادی سنگین حاصل از این بیماریها را از دست بدهیم (۱۲). البته لازم بذکر است که آزمایشهای پزشکی روی حیاتوحش، نگرانیهای طرفداران حقوق حیوانات را افزایش داده است به طوری که صحت آن آزمایشها را به چالش کشیده، و آن را نوعی جنایت و تباهسازی حقوق حیوانات، و روشی کهنه، منسوخ و غیرانسانی میدانند (۱۳). به هر حال، مطالعه زندگی حیاتوحش در محیط طبیعیشان، کمک بزرگی به دانش انسان میکند.
۵- ارزش حیاتوحش از نظر اجتماعی و فرهنگی:
این ارزش، پیامد کسب ارزش اقتصادی حیاتوحش است که در نتیجهی کسب درآمد از حیاتوحش، باعث بالا رفتن آگاهی در مورد تنوعزیستی میشود. به عبارت دیگر، هنگامی که تک تک افراد از ارزشهای اقتصادی، تفرجی، زیباییشناختی و… حیاتوحش آگاه و بهرهمند شوند، جامعه از این ارزشها سود برده است. به عنوان مثال، هنگامیکه یک فرد سلامت روانی خود را با گردشگری در طبیعت باز مییابد، افرادی که در جامعه با او برخورد دارند نیز از این ارزش بهرهمند میشوند.
۶- ارزش حیاتوحش از نظر تامین فرآوردههای غذایی:
تنوعزیستی، شالوده حیات بشر را تشکیل داده و همواره در تأمین نیازهای بشر، نقش اساسی بازی کرده است. از حدود ۱۲ هزار سال قبل، یعنی زمانی که انسان کشاورزی را آغاز کرد، بیش از ۷ هزار گونه گیاهی و چندین هزار گونه حیوانی بمنظور تامین نیازهای غذایی مورد توجه انسان قرار گرفته است. بنابراین بدون تردید، فقدان بسیاری از گونههای حیوانی و گیاهی بطور مستقیم و یا غیرمستقیم میتواند تامین غذای انسان را دچار اختلال کند. از طرف دیگر پرداختن انسان به کشاورزی و دامپروری در مقیاس صنعتی و بهرهگیری از تعداد معدودی از گیاهان و جانوران برای تولید حدود ۹۰% نیازهای غذایی خود، منجر به کاهش تنوع ذخایر ژنتیک گونههای حیوانی و گیاهی گردیده است. در نتیجه این یکسانسازی در صنایع تولید مواد غذایی، هزاران گونه حیوانی و گیاهی که فاقد ارزشهای تجاری فرض میشدند، به تدریج ناپدید شده و از بین رفتهاند و به همراه آن، تنوع ژنتیک ارزشمند مربوط به آنها نیز از دست رفته است (۱۲).
۷- ارزش حیاتوحش از نظر شاخص سلامت محیطزیست:
مجموعه جانوران و انسانها، تشابههای زیادی دارند؛ آنها از یک هوا تنفس میکنند، از یک آب مینوشند و از یک منابع غذایی گیاهی و جانوری، تغذیه میکنند. بنابراین هرآنچه بر سلامت انسان تاثیر بگذارد میتواند بر سلامت جانوران اهلی و وحشی اثرگذار باشد. به علاوه حیوانات تاثیر عمدهای بر سلامت بومسازههای شهری، روستایی و یا طبیعی ما دارند. در نتیجه حیاتوحش، نوعی بیمه طبیعت در برابر حوادث ناگوار به شمار می روند (۱۴) و میتوانند بعنوان شاخصی برای تعیین سلامت محیطزیست مطرح گردند (۱۲). پس اگر حالِ حیاتوحش و محیطزیستمان خوب نباشد؛ حال ما هم خوب نیست، هست؟
۸- ارزش حیاتوحش از نظر اخلاقی:
حفظ حیاتوحش علاوه بر آن که نمادی از مدنیت و توسعهیافتگی فکری انسانها (۱۱) میباشد، دارای ارزش اخلاقی یعنی احترام گذاشتن به حیات تمام موجودات و آفریدههای خدای متعال نیز است. امروزه بهرهکشی از جانوران و رنج و ستمی که بر آنها وارد میآید به یکی از چالشبرانگیزترین مقولههای اخلاق نظری و کاربردی تبدیل شده است. مساله کشتن حیاتوحش برای غذا یا تجارت یا تفریح، دو مشکل اخلاقی ایجاد میکند که عبارتند از تباهسازی حقوق جاندارن و تباهسازی علاقههای آنها. در نگاه اول؛ اگر شما اعتقاد داشته باشید که تمام جانداران دارای حقوقی هستند، پس کشتن آنها از نظر اخلاقی اشتباه است. در اصطلاح فلاسفه، این کشتن نه فقط پایان یک زندگی بلکه به عنوان پایان انسانیت تلقی میگردد. این یک تجاوز آشکار به حقوق جانوران است. همچنین از نگاه دوم؛ این کشتن باعث تباهسازی مهمترین علاقه آنها، یعنی ادامه زندگی میشود (۱۵). باید بدانیم، جایی که حقوق حیوانات رعایت نمیشود نباید انتظار داشته باشیم که حقوق انسانها رعایت گردد.
با تمام آن چه که بیان شد، این نوشته نمیتواند و ادعایی ندارد که بیانگر تمام جنبههای اهمیت و ارزش واقعی حیاتوحش است. همچنین لازم به ذکر است که بسیاری از این ارزشها را نمیتوان بر حسب ریال یا دلار ارزشگذاری کرد زیرا ارزش آنها بسیار بالاتر از واحد پولی میباشد به عبارتی، برابر با “بودن” یا “نبودن” ما است. به هر حال، در گستره وسیع کشور ایران، در خوشبینانهترین حالت، یوزپلنگ آسیایی به تعداد ۷۰ قلاده؛ پلنگ، ۵۰۰ قلاده؛ گورخر ایرانی، ۴۰۰ رأس برآورد میگردند و آمار سایر حیاتوحش هم چندان امیدوارکننده نیست. حیاتوحش ایران با تهدیدهای فراوانی روبرو هست که مهمترین عامل کاهش و تهدید جمعیت حیاتوحش، تخریب زیستگاههای آنها میباشد. این تخریب بیشتر از جانب جادهسازی، تبدیل زمینهای طبیعی به زمینهای کشاورزی یا خانه، چرای بیرویه، اشغال آبشخورها، استخراج معدن و نفت، و خشکسالی اعمال میگردد. علاوه بر تخریب زیستگاه، سایر عوامل مهم تهدیدکننده دیگر نیز عبارت از ضعف اجرایی سازمانهای مرتبط حفاظت (سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع)؛ شکار مجاز و غیرمجاز؛ عدم آموزش مردم؛ عدم دخالت دادن مردم در امر حفاظت؛ عدم آگاهی اقشار مختلف مردم (نسبت به اهمیت حیاتوحش به همراه ترس مردم از جانوران وحشی و نداشتن انگیزه جهت حمایت و حفاظت از آنها)؛ کاهش غذا، آلودگیهای محیطزیستی؛ استفاده از طعمههای مسموم؛ و استفاده از انواع تلهها میباشد (۱۹). به هر حال، با این تخریبها و تهدیدها، همان است که هر روز مصیبت جدیدی را در محیطزیست و جامعهمان شاهدیم. چطور میتوان تصاویر کشتار وحشیانه جانوران را دید و بیتفاوت بود؟ نتیجه این افزایش شکار و کشتار غیرقانونی چیست؟ چه نفرتی و چه خشونتی پشت این رفتارهاست؟ آیا اینها نشان از گسترش خشونت در این سرزمین نیست؟ امیدوارم کارشناسان مسائل اجتماعی روی این موضوعها تمرکز کنند. و این که نقش ما و دولت در حفاظت از حیاتوحش چیست؟ پاسخ به این سوال شاید کمی ساده باشد و آن اینکه برای حفظ گونههای در حال نابودی، باید همگی روش زندگیمان را عوض کنیم. باید “سبز زندگی کنیم” مثل طبیعت و باشندگان آن. و با گسترش حس حیواندوستی به خانواده و دوستانمان، آنان را به وظیفهشان نسبت به حفاظت از حیاتوحش، آگاه نماییم.
بدون شک بسیاری از مشکلات کنونی محیطزیستی ما، برخواسته از انقراض یا کاهش حیاتوحش و تخریب زیستگاههای طبیعی آنها میباشد. زیرا که انسان به عنوان بخشی از طبیعت، سرنوشتش با سرنوشت حیات سایر جانداران و محیطزیست پیرامونش، پیوندی ناگسستنی دارد. بیایید حداقل اینبار به خودمان دروغ نگوییم زیرا حال ما خوب نیست؛ چون حال حیاتوحش و محیطزیستمان خوب نیست!
برگردیم به سوال اولمان و آن این که، کُشتن یا نکُشتن؟ پاسخ شما کدام است؟
بنمایهها (منابع):
۱- goo.gl/GQLQdy ۱۱- bit.ly/1frGfXR
۲- bit.ly/1fEsBTN ۱۲- bit.ly/1fY6HZJ
۳- bit.ly/1aoSW8l ۱۳- bit.ly/1gLuFfI
۴- bit.ly/1fBvd4O ۱۴- bit.ly/1kaQeXt
۵- bit.ly/1aoykx1 ۱۵- goo.gl/StQR9C
۶- bit.ly/MStIVM ۱۶- bit.ly/17f4Vja
۷- bit.ly/1fLp3yo ۱۷- bit.ly/Mv7DMi
۸- bit.ly/1nO9z11 ۱۸- bit.ly/1jsoIVp
۹- bit.ly/1ijQOhO ۱۹- bit.ly/1iKyBe9
۱۰- bit.ly/Mry1qb
***********************************
این نوشتار در ۶ اسفند ۱۳۹۲، در روزنامه همشهری، ۲۲ ص۱۶ به چاپ رسید.
نحوه نوشتن بنمایه (رفرنس دهی/منبع):
کلاهی، مهدی (۶ اسفند ۱۳۹۲). ارزشهای حیات وحش و نقش آن در زندگی انسان. روزنامه همشهری، ۲۲ ص۱۶.
ضمن سپاس و خسته نباشد خدمت شما آقای دکتر کلاهی
لطفا قسمت های دیگه سایت رو هم به روز رسانی کنید
ممنون
بسیار خوشحالم از راه افتادن سایت. ممنون از طراحی فوق العاده. سپاس